۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

نميخواهند با وزارت اطلاعات درگير شوند! يک کمپين مهم برای نجات ريحانه و سکوت برخی شخصيت ها و يا احزاب!

ريحانه يک دختر جوان است که از ۱۹ سالگي در زندان بوده است، او يک زن مستقل و با اعتماد به نفس بود که دانشگاه رفته و مشغول کار و زندگي اش بود. يک روز سياه او در حاليکه با يک نفر ديگر تلفني در مورد کارش حرف ميزد، به دام يک مرد مي افتد که قبلا کارمند وزارت اطلاعات بوده است. مرتضي سربندي از شغل ريحانه با گوش دادن به مکالمه اين دختر جوان مطلع ميشود و نقشه ميريزد تا او را به دفتر کارش برده و به او تجاوز کند. مرتضي پزشک است و به ريحانه ميگويد ميخواهد دکوراسيون دفتر کارش را عوض کند و ريحانه که مردي همسن پدرش را مي بيند، براي انجام کار دکوراسيون با او وعده ميگذارد. اما چند قدم بعد ماشين مرتضي جلوي پاي ريحانه توقف ميکند و ريحانه با او در همان روز راهي محل کارش ميشود.

در محل کار، مرتضي با وضو گرفتن و بعد از انجام دو رکعت نماز بسوي ريحانه آمده و قصد تجاوز به وي را دارد. او با گره زدن دستانش دور کمر اين دختر جوان به ريحانه ميگويد ديگر راه فرار نداري. ريحانه از خود دفاع ميکند و با چاقويي که بسياري از دختران و زنان در ايران براي دفاع از خود همراه دارند، به کتف او ميزند و فرار ميکند.
اکنون او به اتهام قتل عمد دستگير شده است. در دادگاهي که ابدا بويي از رسيدگي منصفانه به ماجرا در آن نيست، همچون تمام موارد دادگاههاي جمهوري اسلامي تصميم از قبل گرفته شده و حکم از قبل داده شده است. در اينجا يک زن به يک مرد "متعصب و مسلمان" که قبلا همکار وزارت اطلاعات بوده، دست درازي کرده و و این برای حاکمیت جمهوری اسلامی یک فاجعه است. با اعدام ريحانه به همه زناني که چنين کاري ممکن است بکنند بايد درس عبرت بدهند. بايد ريحانه را قرباني کرد تا هيج زن و دختري جرات نکند روي مردان و بويژه سربازان "امام زمان" و همکاران وزارت اطلاعات دست بلند کند.
نظام و سيستم ضد زن است، نظام و سيستم مدافع مردسالاري و تجاوز به زنان است نظام و سيستم مبلغ تجاوز و بي حرمت کردن زنان است.
قبل از هر دادگاه تصميم در راهروهاي وزارت اطلاعات و دستگاه قضايي گرفته شده است. حکم از اول اعدام است. اکنون بايد ريحانه را وادار کنند اعتراف کند. چگونه؟ تنها راهي که وزارت اطلاعات و سيستم قضايي حکومت اسلامي مي شناسد، شکنجه است!
يک دختر جوان دانشجو را که در يک روز سياه مسير زندگيش عوض شد، چنان بيرحمانه شکنجه ميکنند و کتک ميزنند که همه چيز را قبول ميکند. اين روش کار آنها براي درست کردن پرونده ها است.
در دادگاه کذايي حکومت اسلامي، ريحانه بهترين دفاع را از خود ميکند. فقط کافي است بگويد، در کجا بدنيا آمده و چگونه زيسته و چگونه حکومتي با قوانين و سنتهاي اسلامي، او را به اينجا کشانده است. او کافي است بگويد در ايران زنان چگونه زندگي ميکنند و حکومت اسلامي و آخوند و دستگاه تبليغاتي اين رژيم چگونه روزانه عليه زنان سم مي پاشد و تبليغات زهر آگين ميکند و فقط کافي است بگويد در زندانهاي مخوف اين حکومت چه بر سرش آوردند.
شنيديم که قضات حکومت اسلامي گفته اند: افراد خانواده مقتول همه با چادر و لباس پوشيده آمده اند و پسرش انگشتر عقيق بر دست دارد، پس شايد مقتول قبل از انجام همخوابي، صيغه خوانده است!
ما امروز در مقابل يک سوال هستيم. ريحانه را ميخواهند همين روزها اعدام کنند. خانواده او از ترس اينکه وضع فرزندشان بدتر نشود، در اين هفت سال هيچ نگفته اند و موضوع بعد از قطعي شدن حکم و رفتن دستور اعدام به بخش اجراي احکام به بيرون درز کرده. پس وقت کم است و يک زن جوان ۲۶ ساله در معرض اعدام. چه ميتوان کرد؟
تنها راه نجات، اعتراض عمومي است. بايد حکومت را تحت فشار گذاشت اين تنها راه است.
کمپيني اعلام شده و يک هفته همبستگي با ريحانه فراخوان داده ايم و از دنيا خواسته ايم کاري کنند جان اين دختر جوان را نجات دهيم و دنيا صداي ما را شنيده و طومار اعتراضي ما را لحظه به لحظه از سراسر جهان امضا ميکنند. امروز با گذشت ۴۸ ساعت از اين فراخوان بيش از ۴۰۰۰ نفر طومار اعتراضي را امضا کرده اند اين بسيار خوب است
https://secure.avaaz.org/en/petition/Catherine_Ashton_Ban_Ki_Moon_Ahmad_Shaheed_Save_26_year_old_woman_from_being_hanged_in_Iran/?fgoyhhb
اما از ايران دوستان جوان ريحانه، کساني که خبر را شنيده و قصد نجات وي را دارند دست بکار شده و به همه جا سر کشيده و نامه نوشته و از همه خواسته اند اعتراض کنند.
اين جوانان اما ميگويند، بسياري از شخصيتهاي اسم و رسم دار "حقوق بشري" در خارج از ايران بي تفاوت از اين فراخوان ميگذارند و برخي ميگويند ما با وزارت اطلاعات نميخواهيم درگير شويم و راهشان را ميکشند و ميروند. و اين نامه از ايران براي ما آمده است:

جانش در خطر است کجا هستید فعالان حقوق بشر ، خانم شیرین عبادی کجاست، دکتر لاهیجی کجا است، کو احمد شهید، چرا فقط از حقوق بشر یک اسم باقی مونده چرا حقوق بشر شده دکان و کاسبی برای یک عده چرا هیچ کس حرفی نمیزنه این خانم برای دفاع از حقش در برابر تجاوز محکوم به اعدام شده ... چرا هیچ کس داد نمیزنه آقای نوری زاد که فریادت گوش فلک رو کر کرده کجایی ، روسای احزاب داخل و خارج از کشور کجا هستید؟ من برای تمام دانشجوها و مردم خواهم گفت به جز اندک دلسوزانی هیچ کس به فکر این دختر نیست.من برای فردای ایران خواهم نوشت حقوق بشر دروغی بیش نیست فقط دکان تجاری برای عده ای معلوم الحال است از کسی نام نمیبرم ولی امشب دوستان ما با همه افراد ذی نفوذ در داخل و خارج از کشور تماس گرفتند خلاصه کلامشان این بود ما را با وزارت اطلاعات درگیر نکنید!چرا اینقدر ترس در دوستان خارج کشور است نمیدانم البته از امثال ابراهیم نبوی ها توقعی نیست ولی ... بگذریم آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد يک نفر در آب دارد مي سپارد جان...

پاسخ من به اين دوستان جوان اينست:
هر مورد موفقيت ما در نجات جان انسانها و آخرين مورد آن سکينه محمدي آشتياني با توسل به مردم دنيا و ايران بوده است.
ما بايد دست به دست هم داده و کاري کنيم که دنيا صداي ريحانه را بشنود. اين امکان پذير است و ميتواند زندگي نجات دهد.
از دانشجويان و دوستان ريحانه در ايران از هنرمندان و دوستان خانواده ريحانه و از همگان در سراسر جهان دعوت ميکنيم بهر طريق ممکن به اين حکم اعتراض کنند.
از دانشجويان دانشگاه ريحانه و همه دانشجويان و جوانان دعوت ميکنم که اين خبر را وسيعا پخش کنند، با خانواده ريحانه تماس گرفته و با آنها ابراز همدردي کنند، بگويند که حاضرند، در صورت لزوم در مقابل زندان، قوه قضاييه و بيت رهبري و يا مجلس تجمع کرده و خواهان لغو اين حکم شوند. در فيس بوک و مدياي اجتماعي اين اخبار را به اشتراک بگذاريد ونشان دهيد که جامعه به اين موضوع حساس است.
از هنرمندان دعوت ميکنم که با برگزاري شب همبستگي با ريحانه و اجراي تئاتر و برنامه هاي هنري عليه اعدام و در دفاع از ريحانه اقدام کنند.
از همه احزاب اپوزيسيون حکومت اسلامي از نهادهاي عليه اعدام دعوت ميکنم که فورا و بهر طريق ممکن عليه حکم اعدام ريحانه عکس العمل نشان دهند. شنبه ۲۲ مارس تا شنبه ۲۹ مارس هفته همبستگي با ريحانه است ، دعوت به برگزاري ميتينگ اعتراضي در سراسر جهان عليه اين حکم اعدام، ساده ترين کاري است که همه احزاب و جريانات در خارج از کشور ميتوانند انجام دهند.

اين يک نبرد مهم است و نقش و يا سکوت افراد و يا شخصيت ها در اين حرکت واضح است. بگذار مردم ايران ببينند چه کساني در کنار آنها بوده، ضربان قلب مادر و خواهر ريحانه را درک کردند و به همراه آنها کابوس ديدند و براي نجات جان عزيزان آنها جنگيدند و چه کساني با بهانه هاي مختلف، سکوت کرده و در نهايت، دستي تکان داده و براي ما آرزوي موفقيت کردند و يا عليه ما تبليغات کردند. اين هم در تاريخ مبارزه عليه اعدام ثبت خواهد شد.
پيش بسوي سازمان دادن يک حرکت جهاني در دفاع از ريحانه
پيش بسوي يک هفته پر از فعاليت و موفقيت در همبستگي با ريحانه جباري

مينا احدي
۲۴ مارس ۲۰۱۴
Mina Ahadi
0049 (0) 17756924130049 (0) 1775692413
minnaahadi@gmail.com

۱۳۹۲ اسفند ۱۴, چهارشنبه

نوری زاد: من منتقد جمهوری اسلامی هستم/جمهوری خواهی را انتخاب می کنم

مصاحبه اختصاصی وطن 24 با محمد نوری زاد

آقای نوری زاد برای دو دسته از ایرانیان بسیار شناخته شده است و نیاز به معرفی نمی باشد. یکی مجذوبان رهبر ایران که او را در دهه 60 به تخلص ابوذر می شناختند و دیگری فعالین مدنی پس از اعتراضات سال 88 که او را به عنوان یک روشنفکر و منتقد رهبر جمهوری اسلامی ایران می شناسند . چند ماهی است که راه در قدمی تازه گذاشته و هر روز به نشانه اعتراض به نزدیکی ساختمان وزارت اطلاعات ایران در اتوبان  همت می رود و در آنجا قدم می زند. همین امر سبب گردید خبرنگار وطن 24 طی مصاحبه تلفنی با جناب آقای نوری زاد از دلایلش و اهدافش بپرسد :

- جناب آقای نوری زاد در اولین سوال می خواهم بدانم شما را با چه عنوانی معرفی کنیم ، آیا شما یک منتقد جمهوری اسلامی هستید و یا یک مخالف جمهوری اسلامی و یا آنگونه که بعضی می گویند شما دنبال براندازی جمهوری اسلامی هستید؟  شما ، خودتان را چگونه تعریف و معرفی می کنید؟
طبیعی است که من از انتقاد شروع کردم و در حال حاضر هم یک منتقد هستم که دامنه انتقادم با منتقدین متداولی که الان در جامعه هستند کمی فرق می کند یعنی دامنه انتقادم فزونی گرفته است آن هم به دلیل اینکه انتقاد من از شخص رهبر شروع می شود تا فلان کارمند و مسئول دون پایه که در فلان جای دور هست که به ازای مسئولیتی که دارند مسئولیت نمی پذیرند.
اگر این کار را شما اسمش را منتقد می گذارید بله من منتقد هستم اگر مخالف می گذارید من مخالف هستم و این بستگی به شما دارد که چه اسمی را برای من بگذارید اما من یک منتقد هستم ولی دامنه انتقادم این چنین است که از شخص رهبر شروع می شود ولی شما همین الان اگر بروید سراغ یک شخص منتقد او شخص رهبر را درخط قرمز انتقاد خودش قرار می دهد.

- شما به عنوان یک روشنفکر چه مدل از حکومت را می پسندید؟ بعضی قائل به حکومت پادشاهی هستند و بعضی پارلمانی پادشاهی و بعضی دیگر طرفداران جمهوری خواهی هستند .
من جمهوری خواهی را انتخاب می کنم و به دنبال آن هستم یعنی جایی که نگاه مردم، خواست مردم، فهم مردم و غلبه خرد مردم حاکم باشد.

-     یعنی شما مثلا پارلمان پادشاهی که در بعضی از کشورهای پیشرفته در حال اجرای هستند را پیشنهاد نمی کنید ؟
البته این نظر من است و ممکن است که دیگران جور دیگه ای فکر نمایند. اما اگر فقط و فقط نوری زاد برای شما مهم باشد نگاه من که برای هیچ کس هم نسخه نمی پیچم جمهوری است یعنی غلبه خرد و خواست مردم برای جامعه خودشان.

- حال فرض کنیم که شما با همین تجربه ای که در حال حاضر از انقلاب ایران دارید برگردید به سال 57 ، آیا شما در اعتراضات سال 57 که منجر به روی کار آمدن جمهوری اسلامی شد، شرکت می کنید یا خیر؟
اگر در آن فضا قرار بگیرم قطعا شرکت می کنم به دلیل آنکه آن گرما و آن التهاب و آن آرزوها و آن شور و حال با من بوده اما اگر از الان میخواهید من را با همین تجربیاتی که صورت گرفته و با همین دستاورد هایی که صورت گرفته بنده را بلند کنید و ببرید به سال 57 بگذارید هیچوقت همراهی نمی کنم به خاطر اینکه آخر آن را دارم می بینم و انتهای مسیر را دارم به چشم می بینم. ما الان چیزی به دست نیاوردیم که ارزش آن همه خون و هزینه و سرمایه های گرانقدری که به پای این انقلاب ریختیم برابری کند. بنابراین اگر من را با دانش فعلی که دارم ببرید به سال 57 طبیعی است که هیچوقت مشارکت نمی کنم بلکه حتی دیگران را نیز از ورود به یک چنین انقلابی باز می دارم. اما اگر ذهن من را خالی کنید و بدون این تجربه ها ببرید و در سال 57 بگذارید درهمان التهاب ها و آرزوها و آرمان هایی که داشتیم طبیعی است که بنده شرکت می کردم و هر کسی دیگر هم بود و در آن موقعیت قرار می گرفت شرکت می کرد.

- جناب نوری زاد اگر شما به سه خواسته ای که بر روی کفنتان نوشته اید - گرفتن وسایل شخصی تان ، عدم ممنوع الخروجی خانواده و همچنین دیدار با وزیر اطلاعات ایران-  برسید آیا حرکت اعتراضی محمد نوری زاد به پایان می رسد ؟
بله یعنی جنابعالی وکیل بنده باشید و این سه خواسته من را برآورده شود من دیگر آنجا نخواهم بود. خواسته های من فردی است حالا اگر دیگران می خواهند استنباط جمعی کنند به خودشان مربوط است .

- اما این کار شما با منتقد بودنتان در مورد جمهوری اسلامی همخوانی ندارد؟
ببینید من این دو را با هم تلفیق نکردم بلکه الان و در حال حاضر برای سه خواسته ی خودم آن جا هستم من گاهی اوقات روزی 10 یا 20 یا 30 کیلومتر راه می روم و تمام این ها برای خواسته های فردی خودم است و اگر این سه خواسته من برآورده شود من دیگر آنجا نخواهم بود و بعد از آن می روم جلوی سپاه ، چون یک مقداری از اموال مرا هم سپاه برده است و این ها خواسته های فردی من است و اطمینان دارم که روشنگرانی چون شما هم تایید می کند که برای پس گیری اموالتان دو مسیر دارید:  یکی اینکه مسیر های قانونی را طی کنید و یا یکی اینکه اصلا فراموشش کنید یعنی اینکه بگویید چون من نمیتوانم با وزارت اطلاعات دربیفتم این کار را رها می کنم کما اینکه بسیاری از مردمان ما این دومی را انتخاب کرده اند من همه این مسیرهای قانونی را رفتم و وقتی که این نتیجه را نگرفتم ترجیح دادم که یک راه سومی را انتخاب کنم و آن اینکه بروم و مطالبه حق کنم و همین فردا اگر این سه خواسته من را بدهند من دیگر آن جا نخواهم بود.

- جناب آقای نوری زاد جواب شما ، سوال دیگری را در ذهن مخاطبین ایجاد می کند که آیا شما به عنوان منتقد جمهوری اسلامی ایران به قانون جمهوری اسلامی پایبند و آن را قبول دارید ؟
من مسیر قانونی را رفته ام و ما ناچاریم چون ما در این جامعه زندگی می کنیم مثلا ما به ایست پلیس توجه می کنیم ، ما در این جامعه زندگی می کنیم و لاجرم باید به قوانین این جامعه تن دهیم .

- یعنی شما همانگونه که قوانین اجتماعی پایبند و آن را الزام می دانید به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پایبند و به آن تن می دهید ؟
تا آنجایی که عقلانی است بله پایبندم. یعنی تا آنجایی که با عقل من و با فهم من جور باشد. و از آن به بعد را نقد میکنم مثلا اینکه فردی رهبر باشد و به هیچ وجه در قبال این همه مسئولیتی که دارد پاسخگو نباشد من این را برنمی تابم و آن را نقد می کنم در عین حال که ایشان در قانون اساسی مبسوط الید است و در عین حال که در همین قانون اساسی ایشان باید قبال کارهایشان پاسخگو باشد و اینکه ایشان با یک چوپان پشت کوه برابر است ، اما یک چنین چیزی نیست و خوب این ها همه هست.

- این قانون اساسی که شما در مورد آن صحبت می کنید در سال 59 طبق نظر آیت الله خمینی و براساس رفراندومی که برگزار نمود ، تصویب شد ، آیا شما آن زمان هم همین نقدها را به قانون اساسی داشتید؟

 نه نداشتم من آن موقع شیدا و عاشق جمهوری اسلامی بودم و اصلا ذهن من انباشته شده بود از عشق و محبت و خامی و هیچ دورنمایی جز خیر و برکت برای این نظام نداشتم.

- به نظر شما چرا نوری زاد دهه 60 که منتقد جریانات دگراندیش و روشنفکر ایران بود و آنان را  با قلمش به چالش می کشید در حال حاضر به یکی از روشنفکران و دگراندیشان جمهوری اسلامی تبدیل گشته است؟
نوری زاد تغییر نکرده و بلکه همان شیفتگی را داشت. مسئولینی که باید به ازای این همه فداکاری که در این انقلاب صورت گرفته است این جوانهایی که رفتند و آسیب هایی که دیدند ، مسئول نبودند مسئول یعنی در قبال مسئولیتی که دارد باید مورد سوال واقع بشود یعنی به پرسشهای بزرگ مردمی و قانونی پاسخ بدهد اما هیچکدام از مسئولین ما در قبال کارشان پاسخگو نبودند و به همین دلیل ما در یک جایی باید تکلیفمان را روشن می کردیم که می خواهیم صم و بکم باشیم در قبال این همه فاجعه ای که رخ می دهد یا باید حساسیت نشان بدهیم که من دومی را انتخاب کردم.

- در داخل ایران گروه ها و روشنفکرانی هستند که از شما و حرکت تان حمایت می کنند همچون آقای خزعلی و در خارج از ایران نیز افراد و گروه هایی هستند که از شما و راه تان حمایت می کنند مثل شورای ملی ایران، حزب مشروطه ، جبهه ملی و اشخاصی از جمله رضا پهلوی و این در حالی است که شما برای شکل گیری این حکومت در برابر این گروه ها و این اشخاص مبارزه کرده اید ، حال اگر از شما نظر خواهی کنند که در صورت براندازی جمهوری اسلامی آیا شما موافق به حضور این افراد در راس حکومت هستید یا خیر نظر شما چیست ؟
 من عرض کردم که موافق غلبه خرد یا خواست اراده مردم هستم و عقل جمعی مردم هستم و هرچیزی که مردم تشکیل دهند همان خواهد شد و من اصلا به دنبال حساسیت های مذهبی نخواهم بود یعنی برای من خواست مردم مهم است نه اینکه اینها مسلمانند، شیعه هستند، سنی هستند، زرتشتی و یا بهایی هستند و آن خواست خرد جمعی برای من مهم است نه خواست جاهلانه بلکه آن معدل خرد جمعی به هر چه متمایل بود غلبه پیدا خواهد کرد و من به او متمایل خواهم بود.

- آقای نوری زاد در داخل ایران بحث هایی مطرح شده در مقاسیه ایران پیش از انقلاب و پس از انقلاب 57 ، اگر شما بخواهید مقایسه ای انجام دهید بین قبل و بعد از انقلاب 57 نظرتان چیست؟
اگر منظورتان به شکل کلی باشد ، ایران پس از انقلاب بسیار و بسیار آسیب دیده است و فروکشیده شده است و به نظر من پیشرفت هایمان بسیار و بسیار لاک پشتی بوده است یعنی اگر خوب دقت کنیم ما مرتب پس رفت داشتیم و اگر چیزی به اسم جاده و پل و پارک می بینیم اسم این را پیشرفت نگذاریم. ما به لحاظ اخلاقی فروکشیدیم به لحاظ ادب بی ادب شدیم به لحاظ رواج دزدی ها و پلیدی ها و زشتی ها و دغلکاری ها و ریاکاری ها بسیار بسیار فراوان بعد از انقلاب دست و بالمان پر شد و حال آنکه قبل از انقلاب این ها بودند ولی متعادل بودند ما بعد از انقلاب خسارت ها و فضاحت هایمان بسیار فراوان تر است نسبت به قبل از انقلاب.

- سوال آخر من یک سوال تکراری است شاید توی مطالب فیسبوک تان هم مطرح شده است اما چون برای مخاطبان این سایت این سوال وجود دارد از شما می پرسم ، بعضی از رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی مثل روزنامه جوان (متعلق به سپاه) شایعات زیادی در مورد وضعیت مالی شما مطرح نمودند و همین امر سبب شد در ذهن بعضی از فعالین مدنی داخل و خارج ایران این سوال پیش بیاید که مثلا آقای محمد نوری زاد از کجا تامین مالی می شود ؟ مثلا عکس هایی از خانه شخصی شما منتشر شد و این سوال پیش آمد که شما این ها را از کجا در آورد ؟
این سوال یک سوال زرد است ، شما خودتان هم گفتید که این روزنامه مال سپاه است . من قبل از انقلاب در آمریکا درس خواندم یعنی در دانشگاه بودم با همسرم هم آمدم ایران یک آدم درمانده و بیچاره ای نبوده و الان هم یک آپارتمان دارم که در آن زندگی می کنم و چهار آپارتمان کوچک 50 متری دیگری هم داریم که اجاره می دهیم و این تمام دارایی من است .

- آقای نوری زاد طرح موضوعاتی خاص فقط به رسانه های جمهوری اسلامی ختم نمی شود رسانه های متعلق به جریان اصلاح طلب خارج از ایران نیز بحث هایی در مورد اقدامات و اعتراضات شما مطرح می کنند مثلا سایت خودنویس در مطلبی مدعی می شود که نوری زاد به دنبال پروژه پسا خامنه ای می باشد ؟ نظر شما چیست ؟
این ها تخیلاتی است که نشسته اند و با هم بافته اند . نه اینطور نیست من یک منتقدم و هیچ جریانی هم پشت من نیست و یک آدم منفردی هستم و هیچ ایده و طرحی برای آینده ندارم و جمعیتی هم منتظر قدم های بعدی بنده نیستند و با هیچ تشکیلاتی هم درگیر و وابسته نیستم انسجامی هم ندارم و یک حرکت کاملا و کاملا فردی است که توسط بنده صورت می پذیرد . اما به هر حال بعضی از سایت ها نیاز دارند که مطلب جدید داشته باشند و می آیند برداشت های شخصی می کنند و این هم هیچ ایرادی ندارد. من به آنها حق می دهم به هر حال چون نوشته های من منتشر می شود ، یک نویسنده می تواند این ها را به هم دوخته و یک استنتاجی انجام دهد ولی در ذهن من یک چنین چیزی نبوده است که حالا مثلا پسا خامنه ای باشد یا پیشا هاشمی ، در ذهن من چنین موضوعاتی وجود ندارد .